خطا كردم...

از این مردمی که مرا دیوانه می خواندند و گاهی اوقات از روی ترحم بر من محبت صدقه می کردند  و یا گاهی از روی خشم از این همه بی ثباتی من خرده می گرفتند ...

خطا كردم......

امروز زود بیدار شدم گوشم گرفته بود شدید ، دوسال پیش همین موقع ها اینجوری شده بودم ولی امروز خیلی درد میکرد نیل صبح پرید که طبق معمول بیدارم کنه ولی انقدر درد داشتم که سرش داد زدمرفت یک گوشه نشست و مطمئنم تا وقتی برگردم خونه کلی چیز رو بهم ریخته !زودتر زدم بیرون ولی همه داروخانه ها بسته بود تا رسیدم و جا پارک پیدا کردم دقیقا ساعت 9 شد !اومدم بالااتاق من نزدیک به آشپرخونه شرکت هست ، بجه ها داشتن صبحانه میخوردناین آبدارچی ما با لهجه شمالی داشت میگفت وای الان این پسره میاد قیافش شبیه چک برگشتی میمونه ، آدم وقتی میبینتش غصه اش میشه ...این دختر تپله هم گفت وای آره ، چک 28 اسفند !رفتم بالای سرشون صندلی و زدم کنار و بر خلاف معمول قهوه ام رو دور میز خوردم ، تا سر صبح چک برگشتی تو صورتشون باشه !یکم خندیدن و هر هر کردن تا شوخی مسخرشون فقط یه شوخی به نظر برسه ، ولی من فقط نگاهشون کردم و از امروز تصمیم گرفتم از این به بعد کاری کنم تا معنی چک برگشتی رو بفهمن.... خطا كردم......

دیگه دنیا واسه من تاریکه ، زندگی کوره رهی باریکه ، آخر قصه من نزدیکه
این منم از همه جا وا مانده، از همه مردم دنیا رانده رانده ، خسته و تنها مانده...

امروز صبح توی راه این آهنگ رو بارها رو شنیدم

و امیدوارم روح هایده عزیز توی آرامش باشه و ممنون برای تمام آوا های قشنگی که از خودش به جا گذاشت...

خطا كردم......